سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

وقتی هوای بهاری کله پایمان میکند

این چه هواییه آخه؟

مریض که شدم

همشم که دارم میخابم

ول کن بابا کنکور دارم بخدا

این چه وعضشه

اصن معلوم نیس چی کار دارم میکنم

الان یه نیمچه استرسی بر من مستولی شد 


+وقتی فاصله ی میز تحریر با تخت خواب نیم متر بیشتر نیست همین میشه

+آزمون 7 فروردینو خدا بخیر بگذرونه

+الان خیلی زشته من به صمیمی ترین دوستم هنوز تبریک نگفتم عیدو؟(متقابلا اون هم)حال ندارم خو.لوث شده این تبریک گفتنا

+مهمونام که تمومی ندارن پاشم برم یه جای دیگه درس بخونم خوابم بپره:(


۲ ۰
Mr Daal
۰۴ فروردين ۲۲:۵۵
تنها نیستید . حسی مشترک بین اغلب کنکوریان !
+ مطلب جدید نیست خدا رو شکر . با اطلاعات قبلی هم میشه یه کاریش کرد .
++ اگه از اول آدم اکتیو و تبریک گویی بودید ، بله !

پاسخ :

اصولا زیاد به رقبا فکر نمیکنم.جز در این دوران که فک میکنم وقتی خبری از کسی نیس،ینی همه دارن عین چی میخونن!اونام لابد همین حسو دارن.
+توکل برخدا.من آخه نمیخاستم "یه کاریش کنم"!تا الان همه ی آزمونارو ماسمالی کردم بس بود دیگه:(
++به شدت!
Mr Daal
۰۴ فروردين ۲۳:۰۵
اگه اینجور شخخصیت بیخیال نسبت به بقیه ای دارید خب بهتر . من هم اصولا کاری با جهان اطراف و ما فیها ندارم . الان هم به همان ترتیب پس .
+ "یه کاری کردن" طیفی ست از "به خیر گذروندن" تا "ترکاندن" البته !
++ برخلاف من

پاسخ :

بله بیخیاااااال!
+آهان!پس من در سوی متمایل به "ترکاندن" بودم فک کنم.
++اینحوری بهتره یه موقع هایی..البته فقط یه موقع هایی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان