جمعه ۶ مرداد ۹۶
نمیدونم چی باید بگم.
ولی این که از دیشب که پستتونو دیدم،حوصلهی هیچیو ندارم و دست و دلم به کاری نمیره،
نشون میده اینجا،اونقدرا هم که نشون میده مجازی نیست.
برگردین.
به قول نیلی،برای رفتن همیشه زوده...
به نظر من و خیلیای دیگه،شما یکی از بهترین و بااخلاقترین بلاگرا هستین.
کسی هستین که اگه کاری از دستتون بربیاد دریغ نمیکنین.میدونین این عین چیزیه که فک میکنم.تعارف نیست واقعا.
دیروز قبل اینکه پست بذارین،داشتم فک میکردم که چطور میتونم ازتون بابت هممممهی کمکایی که با فروتنی تمام و بیمنت به من کردین تشکر کنم.
اینکه وبو حذف نکردین رو به فال نیک میگیرم.ته دلم میگه میاین دوباره.
تو دنیایی که با یه کلیک میشه برای همیشه رفت و هیچ رد و نشونی به جا نذاشت،باید بیشتر سبک سنگین کرد...
یه مدت ننویسین،ولی نگین The End...نگین به پایان آمد این دفتر...
+نیلی،ببخشید تیترت تیتر این پست منم شد.
ولی این که از دیشب که پستتونو دیدم،حوصلهی هیچیو ندارم و دست و دلم به کاری نمیره،
نشون میده اینجا،اونقدرا هم که نشون میده مجازی نیست.
برگردین.
به قول نیلی،برای رفتن همیشه زوده...
به نظر من و خیلیای دیگه،شما یکی از بهترین و بااخلاقترین بلاگرا هستین.
کسی هستین که اگه کاری از دستتون بربیاد دریغ نمیکنین.میدونین این عین چیزیه که فک میکنم.تعارف نیست واقعا.
دیروز قبل اینکه پست بذارین،داشتم فک میکردم که چطور میتونم ازتون بابت هممممهی کمکایی که با فروتنی تمام و بیمنت به من کردین تشکر کنم.
اینکه وبو حذف نکردین رو به فال نیک میگیرم.ته دلم میگه میاین دوباره.
تو دنیایی که با یه کلیک میشه برای همیشه رفت و هیچ رد و نشونی به جا نذاشت،باید بیشتر سبک سنگین کرد...
یه مدت ننویسین،ولی نگین The End...نگین به پایان آمد این دفتر...
+نیلی،ببخشید تیترت تیتر این پست منم شد.