سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

ای مرگ بر این ساعت بی‌هم بودن...

پارسال درست همین موقع تو فرودگاه تو بغلت داشتم آروم گریه میکردم...

قرارمون فقط دَرست بود...شهریور میشه شیش سال که رفتی...

بیخود نیس که مامان میگه تو رو دیگه نمیذارم بری...

یه موقع‌هایی یه چیزایی رو می‌کنی که ینی یادمی...اونا خیلی می‌چسبه...درست مثل امروز...

کاش بودی...کاش می‌موندی...کاش می‌گفتی گور بابای پیشرفت...


::چند وقته مرض مرور همه‌ی عکساتو گرفتم...اشکم چاشنیش میشه بعضاً...

::دلتنگی از ازل خر بوده و هست...

::فک نمی‌کنم لازم باشه که بگم منظور برادرم بود!سوءبرداشت نشود یک موقع.

::میدونم تو این حال به هیچ وجه نباید این آهنگو گوش کنم،ولی گوشش میدم...بسیار بسیار عجیب و خاصه برام این آهنگ...یه بغض فروخفته‌ای توشه که حسش می‌کنم...

 



عنوان از علیرضا آذر:
ای تف به جهان تا ابد غم بودن/ای مرگ بر این ساعت بی‌هم بودن

 
۶ ۳
الیــــ ــــوت
۱۲ تیر ۰۱:۵۰

:(( چقدر غم انگیزه برام این چیزا.

نوشتم ولی پاک کردم........

همین متن پایینی فقط:

بدبختی از آنجا شروع شد که گفتیم ما منطقی هستیم

یکی مان پرسید منطقی یعنی چه؟
آن یکی جواب داد یعنی هر بلایی سرت آمد
صدایت در نیاید
این شد که یارمان بد کرد و صدایمان در نیامد
عزیزمان مُرد و صدایمان در نیامد
عشقمان رفت و صدایمان در نیامد
توی خانه، سر خاک، وسط سالن فرودگاه
به جای اینکه گِل بر سرمان بگیریم و خودمان راچنگ
بزنیم و فریاد بکشیم و شیشه بشکنیم تا
نشکند
نرود
بماند
هی منطقی رفتار کردیم.

ایستادیم و بغضمان را قورت دادیم و لبخند زدیم.
مثل احمق ها دست تکان دادیم و گذاشتیم رفتنی ها بروند
از خانه، از دنیا، از دست..

پاسخ :

ببخشید آخر شبی ناراحتتون کردم..
چقد فهمیدم این متنو واقعا...
00:00 :.
۱۲ تیر ۰۸:۱۷
برادر :)

پاسخ :

...:(((
مریــــ ـــــم
۱۲ تیر ۰۸:۲۴
الهیی...
ایشاالله به زودی میاد 
یا تو میری
بلاخره یه روز این دوری تموم میشه
غصه نخور

پاسخ :

چی بگم...
ان‌شاءالله
nasim 🍀
۱۲ تیر ۰۹:۴۹
تو 
نمیدونی
که هواتو
نفساتو
جا گذاشتی .
:)

پاسخ :

آخ آخ آخ..آررره..
فِ. شین.
۱۲ تیر ۱۰:۴۵
میاد، برادره دیگه ((:
واقعن احساس میکنم تک فرزند بودن سخته، خوبه که داداش دارم ((:
+ My Immortal عه که D:

پاسخ :

آره هر دو سال یه بار اونم ته تهش دو هفته:/
آره بابا خیلی سخته.خدا حفظشون کنه براتون.
+:))
nily ..
۱۲ تیر ۱۴:۳۴
فروز! دلتنگی بد دردیه! اونم شش سال! :) (چند ضربه ی دلداری دهنده بر شانه اش می زند!)
سعی کن در نبودش کاری انجام بدی که وقتی برگشت باعث افتخارش باشی! :)
خیلی هم کار هایکلاسیه! :D

پاسخ :

تنک بو وری ماچ از این حجم از دلداری دادنت:))
اوه سنگین بود!
5-6 دیقه سکوت عنایت بفرمایین!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان