سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

خدا جان،یه صوبتی داشتم :)

خدا جونم
تو سالی که گذشت شاید یکم ازت دور بودم
امسال خودت دستمو بگیر و اگه لازم شد گوشمم بپیچون که به صراط خودت مستقیم شم.
نذار یادم بره که هستی...همیشه..

یه کاری کن نگاتو حس کنم و شرمم بیاد از گناه..
خدایا میدونی که من هرچی میکشم از این زبونه..
کمکم کن.میخام امسال بیشتر مراقب حرفام باشم.میخام بیشتر سکوت کنم.


خدایا کاری کن که سوادم نتیجه بده...اگه صلاحه اون دانشگاهی که قبلا صحبتشو با هم کردیم ، قبول شم!
برای دوستام آرامش و موفقیت میخام.
میشه یه کاری کنی ازشون جدا نشم؟


کاری کن دل کسی ازم نگیره.و دل من از بقیه.و دل تو از من...


خدایا ممنون که امسال همه سلامت بودیم.سال بعدم همینجوری باشه ما راضییم!


خدایا عزیزامو که دیگه نیستن پیشم ، ببخش...


خلاصه اینکه خدا،
من میخام خوب باشم.
تو ام میخای که من خوب باشم
پس خودت هوامو داشته باش...
و لطفا تا اینجای کار هر غلطی کردم ببخش!
البته میدونم نهایت پرروییه ها!ولی خودت گفتی بخاین از من.

عزیزامو میسپرم دست تو...
خودمم میندازم تو بغلت...
دوست دارم.
و میدونم عاشقمی...


+سال همگی پربرکت باشه انشالله.
۱ ۰
بانو :)
۳۰ اسفند ۱۳:۰۶
ان شاء الله :)
این نامه های آحر سالی :)

پاسخ :

:)
آخ آخ آخ:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان