سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

*در خیالات خودم*

الان این درسته من که تازه کنکورم ندادم ، و معلوم نیس دارغوز آباد سفلا قبول میشم یا علیا،
در تصورات خودم دنبال کار میگردم؟تازه یه چند جایی هم برای مصاحبه رفتم.یکی دو جام قبول شدم!خوشم میاد هرجام میرم هیشکدوم نه نمیگن!
میگن بیا!تو فقططططط بیا!بقیش با من!

ولی خیلی حال میده...حالا امروز امتحان گسسته دارم که دارم!
نخوندم که نخوندم!
قراره کم بگیرم که بگیرم!

+انقدرام بیخیال نیستما!ولی یه حس واهی بلدبودگی دارم :|
+قرار بود سرم به سنگ بخوره مثه اینکه.به شن و ماسه هم نخورد لامصب...


پی نوشت:نمیدونم چرا هرازگاهی خودبه خود زمینه نوشته هام سفید میشه:/



۴ ۰
دال
۱۸ ارديبهشت ۱۰:۴۴
من در خیالم ترور میشم همیشه.

پاسخ :

واقعا؟
بعد اونوخ میگین به این وجه گریزناپذیر زندگی کمتر فک میکنین؟
دال
۱۸ ارديبهشت ۱۳:۳۴
هدف مهمه. هدف اگه هدف باشه انسان جاودانه میشه. اون موضوعم اگه هدفمند باشه کم از جاودانگی نیست.

پاسخ :

بله قطعا.
مرگ باید پشتش آرمان باشه...شکوه داشته باشه...سر چیزای دم دستی مردن هیچ حسنی نداره.تنها چیزی که داره یه دنیا غم و غصه برای بقیه اس..بدون هیچ تسکینی...
🍁 غزاله زند
۱۸ ارديبهشت ۱۷:۳۷
اشکال نداره،منم گاهی همینجوریم :) 

پاسخ :

گاهی که عیب نداره :)

__ نَسیم __
۲۴ ارديبهشت ۱۹:۴۰
عاغا دغیغا ...

پاسخ :

آخ آخ آخ:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان