جمعه ۱ تیر ۹۷
سه روز پیش نوزده سالم شد. و عجیبه برام که چرا پست نذاشتم.
همزادم در بیان دیگه نمینویسه و عمیقاٌ ناراحتم از این بابت. ولی تولدش مبارک باشه.
اگر دو سال پیش بود و رفیقترینم تولدمو یادش نبود، چقدر ناراحت میشدم!
چرا من باید به خاطر کنکور نودوهفتیا استرس داشتهباشم الان :|
پسفردا آخرین امتحانه. و بعدشم باید بکوب بشینیم پای پروژه.
کِی شه که تموم شه این ترم کذائی :|
دلم برای خونه تنگ شده و هر روز کشدارتر از دیروز سپری میشه.
نسبت به تابستونِ پیش رو یه حس سرخوردگی خاصی دارم :|
یه قسمت از بیحوصلگی این روزها شاید برمیگرده به این که هیچ کتابی دستم نیست. و نمیتونمم کتابی رو شروع کنم چون علاقهای به افتادن درس ایپی ندارم :|
ساختمان گسسته و ایپی... چقدر میتونستن شیرین باشن برام. اگر تنها ملاکهای دانشگاه برای استاد، اول اصفهانی بودن و دوم فارغالتحصیل از همین دانشگاه بودن نبود!
میشه بیاید حرف بزنید یکم؟