سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

اندر احوالات تعبّد دوران جاهلیت!

در پی این پست گندم‌بانو درمورد نمازای اولشون،خواستم براش کامنت بذارم،که دیدم بیشتر شبیه پست شده تا کامنت!


من مثلا نماز ظهرو به این شکل میخوندم که:یه نیت/2 تا حمد پشت هم/2 تا توحید پشت هم/6 مرتبه سبحان الله والحمدا../یه قنوت!
بعد 4 تا رکوع! 8 تا سجده! 2 تا تشهد یه سلام!
تا یه مدت(البته کوتاه)همینطوری نماز میخوندم! همینقدر جمع و جور!(یه بارم کل 17 رکعتو آخر شب به این شکل خوندم! که چون هلاک شدم دیگه ادامه ندادم!)
نماز اولمم یادمه با خاله‌م داشتم میخوندم. زیاد بلد نبودم ذکرارو! اون میگفت من پشت سرش تکرار میکردم. یادمه با یه دستم چادرو گرفته بودم نیفته! با یه دست دیگه‌م هویج گرفته بودم! و هی وسط نماز میخوردم! یعنی به این شکل: بسم الله الرحمن الرحیم. قل هوالله احد[خررررچ!]الله الصمد لم یلد[خررررچ]و [خرررچ] لم یولد[خرررررچ] و الی آخر!


اینم یادمه که با وضو خیلی حال نمیکردم! واسه همین برای اینکه خیالم زودتر راحت شه،صبح پا میشدم وضو میگرفتم، بعد از به آرامش رسیدن اعصاب و روانم و گفتن یک آخیش از ته دل، میومدم میگرفتم میخوابیدم! جالب‌تر اینکه بعدش میرفتم مدرسه نماز جماعتم میخوندم! که اونم داییم خدا خیرش بده از اشتباه درم آورد! البته من از دستش عصبانی بودم که چرا بهم گفته!میذاش زندگیمونو میکردیم دیگه اح!تو برای وصل کردن آمدیو این صوبتا!


نتیجه اخلاقی:به تربیت دینی بچه‌هاتون اهمیت بدین! بچه‌هام به آموزه‌های پدرمادرشون توجه کنن!

::اون روز داشتم اینارو برا مامان بابام تعریف میکردم،نمیدونستن بخندن یا تعجب کنن!سوالشون این بود که واقعا بهم یاد نداده بودن اینارو؟که البته یاد داده بودن!من زیاد توجه نمیکردم!بدعت میگذاردم عوضش!همین که از بقیه نمیخواستم باهام بیعت کنن جای شکر داشت!


۷ ۲
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان