سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

و مرا غصه‌ی این هرگز کشت...

حالم بد نیست...
نه اینکه خوب باشد،نه...
فقط بد نیست...
این را می‌شود از

تمـــیــزی اتـاقــم
نمازهای ســرسـری
عوض نکردن فونت وبلاگ
علاقه‌ و ذوق از دست رفـته
پرنکشیدن دلم برای امام رضـا
استرس نداشته‌ی اعـلام نتایــج
خواندن پست‌هایتان و کامنت ندادن
حرص نخوردن بابت احمق فرض شـدن
لبخندها و نه خنده‌های بلــند همیشــگـی
حوصله‌ نداشتن برای خواندن آزمـون آئــین‌نـامه
جمـله‌ی به تازگــی مرســوم شـده‌ی "چـرا ساکتی؟"
پرنکردن منــوی بالای وبلاگ که قرار بود بعد از کنکور پر شود
عکس پروفـــایل تلگـرام که چهار،پنــج ماه است همـانطور مانده
اینکه هیــچ‌کاری مرا بـیش از نیم ساعت به خود مشــغول نمی‌کند
اشــک‌های بی‌دلیــلی که همانــجا توی چشمانـــم جا خوش می‌کنند
لبخــندهایی که در جواب آن‌هایی که دم از دل‌تنگی من مــی‌زنند،می‌زنم
اصرار نــداشتن بر این‌که حسّــم با همـان شدتی که هسـت،مــنتقل شــود

فهمید...
باید اعتراف کنم آدم ضعیفی هستم که در این حالت،فکر می‌کنم هرگز شرایط بهتر نخواهد شد...
مضحک‌تر از همه‌ی این‌ها این‌که نمی‌دانم چه دعایی باید بکنم که وضعم بهتر شود...چون اساساٌ برای این سوال که "چه مرگته؟" جوابی ندارم.

از به اشتراک‌گذاشتن این‌جور کلافگی‌ها خوشم نمی‌آید.ببخشید که این خط‌خطی‌ها را خواندید.

آهنگی که این‌روزها زیاد گوش می‌کنم:



عنوان از حمید مصدق

۵ ۲
nily ..
۱۴ مرداد ۰۱:۳۱
چت شد؟! 
نبینم غمتو! :(

پاسخ :

نمدونم!
عزیز دلی:*
مریــــ ـــــم
۱۴ مرداد ۱۰:۱۴
همه ی ادما یه همچین روزایی رو تجربه میکنن

پاسخ :

اوهوم...
ز.ح
۱۴ مرداد ۱۲:۴۷
نمی دونم دلیل حس تو چیه!ولی منم دقیقا همین حسا رو دارم.
و ربطش میدم به خلا بعد کنکور.انگار دنیای بی درس و کتاب زیادی برام خالیه!

پاسخ :

خودمم نمیدونم!
پس شاید یکی از دلایل من هم همین باشه!خودم متوجهش نیستم البته!
با اینکه درس و کتابو خیلی دوس داشتم همیشه،ولی فک کنم عمرا دلم برای دوران کنکور تنگ نشه.
هلما ...
۱۴ مرداد ۱۸:۴۱
من اسم این حس ها رو گذاشتم "حس های مبهم".
فقط مطمئنم یگذرن موندنی نیستن.
دعا میکنم به آرامش برسی :)

پاسخ :

آره رفیق...نمیمونن...
مام بلند آمین میگیم D:
خوبم الان البته:)
گُل نِگار
۱۴ مرداد ۲۳:۴۲
همه ی اینها موقتیه فروزن..! یادت نره باید خودمون رو دوست داشته باشیم...خب ؟
تو قوی تر از این همه هستی و میرسی به اون فروز و اون لحظاتی که راضی ازش:)

پاسخ :

آره...الان که حالم بهتره می‌فهمم که موقتیه...چشم ;)
مرررررررررسی انگیزه نگار عزیزم :*
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان