سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

مرگ من روزی فرا خواهدرسید...

تا امشب انقدر جدی به مرگ فکر نکرده‌بودم.

و از ترس تنم یخ نکرده‌بود و به رعشه نیفتاده‌بودم و هق‌هق نزده‌بودم طوری که نفسم بالا نیاید...

از مرگ می‌ترسم...

اما نه به اندازه‌ی دنیای بعد از منِ خانواده‌ام...

نه به اندازه‌ی دنیای بعد از اینجا...

نه به اندازه‌ی گناهانم...


::دنیای مجازی جوری‌ست که آدم نمی‌فهمد دل کسی را شکسته.اگر دلی را شکستم،حلالم کنید.

::اگر از من ناراحتید،برایم بنویسید.


عنوان از فروغ فرخزاد

۱
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان