سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

حال غریب

یه موقع هایی هم هس که آدم دلش از نزدیک ترین کساش میگیره..

حال غریبیه این نوع دل گرفتن

چون آدم نمیتونه به کسی بگه...ینی وقتی فک میکنه میبینه نزدیک تر از اون،کسی نیست...

یه موقع هایی هس آدم به شک میفته..

آدمو به شک میندازن ینی..

باید بلد باشیم..که چطور باهم حرف بزنیم که دل عزیزامونو نشکنیم...

کلمات معجزه میکنن...به جاش سکوتم معجزه میکنه...

یکی باید باشه که لمت دستش باشه..که حرفتو بفهمه...سکوتتو...حریمتو..غرورتو..

یکی باید باشه که بگه برو من هواتو دارم..بگه که دلواپس نباش... 



یه موقع هایی هم هس که آدم دلش از کسایی که اصلااااااااا نمیشناستشون میگیره...

کسایی که بلدن بخندن و رد شن..

مسخره کنن و به دل طرف فک نکنن...

هرکدوم از این آدما فقط اون لحظه رو میبینن و انسانیتشونو میدن برای یه لحظه خندیدن...

ولی اون طرف شاید روزی چندین بار این حرفا،این پچ پچا،این پوزخندا و حتی این نگاهای سنگین توام با تعحب رو تجربه میکنه...

که هرکدومش قدرت شکستن یه دلو داره...

این نوع دل گرفتنم غریبه..چون اگه به کسی بگی غرورتو شکوندی..

بدترش اینه که یکیم باهات باشه و یکی مزه بپرونه...و تو خودتو بزنی به اون راه که مثلا نشنیدی...

دردناکه...تجربه اش کردم خیلی...

خیلی بده که همه رو با خودمون مقایسه میکنیم...

هرکی قدش از من کوتاه تر باشه کوتوله اس...بلندتر باشه دیلاق

چاق تر باشه خپل لاغرتر باشه نی قلیون

درسخون تر باشه خرخون ضعیف تر باشه کودن..

پولدارتر باشه رشوه بگیر فقیر تر باشه بی دستوپا...


خداروشکر میکنم که کسی رو مسخره نکردم..شاید به خاطر اینه که خودم اذیت شدم بخاطر این مسخره شدنا...اونم برا چیزی که عیب به شمار نمیاد اصن...

امیدوارم قضاوتم نکنین...

۰ ۰

تجدید نظر!

روز اول که اینجارا ساختم گمان کردم اینجا جاییست که میتوانم خودم باشم

اصلا هدفم همین بود...

اما حالا که نگاهی به این پست ها می اندازم میبینم اینجا هم خودم نیستم..

و حالا کمتر دلم میخواهد خود حقیقی ام را رو کنم.

چون اصلا خود حقیقی هر کس مال خود اوست...

اساسا اصرار بر نمایاندنش به دیگران چه در دنیای مجازی و چه حقیقی درست نیست.

البته به نظر من:)


۰ ۰

کودکیم به سوگ نشست...

            

                                             

۰ ۱

23!

نمیدونم چه حکمتیه یه مدته هر وخ به صفحه گوشیم نگاه میکنم یه چیزیو 23 دیقه اس!
جدیدا خیلی رو مخمه چون دقیقا همون ساعت شروع به درس خوندن میکنم.چون رند نیس اصابم خورد میشه!!
ولی خدایی خیلی عدد بدبختیه!نه اینوریه نو اونوری طفلی...
۰ ۰

انزوای مجازی

نوع نادری از انزوا هم وجود دارد با نام انزوای مجازی که طی آن شخص ، بی نام و نشان می رود به وبلاگ بقیه سر میزند و تازه نظر هم میگذارد!اما آدرس نمیگذارد! 

این که چیست در پس این رفتار بیمار گونه همچنان در دست بررسی است...  


۰ ۰

بریدم بس که با غیر تو بستم..

خدا جان دلم

میشه این توبه ی بی تشریفات و خودمونی من رو قبول کنی؟

میشه بازم بهم نگاه کنی؟

میشه مثل قبل حس کنم یه موقع هایی میای پایینو بغلم میکنی؟

میشه دستتو رو شونم حس کنم؟

خداجان...ببخش...

کمکم کن از دستت ندم...

کمکم کن خوب باشم...

کمکم کن بهت اعتماد کنم...

کمکم کن بسپارم به خودت...


۳ ۰

سرماخوردگی خر است

و دیگر هیچ...

۱ ۰

فرصت اشتباه

من فرصت اشتباه کردنو به خودم میدم.

اما فرصت اشتباه دوباره رو نه..

باید ببینم اشکال کار از کجاس..

آزمون نباید اینطوری میشد...


۰ ۰

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید

هدف که داشته باشی همه چیز می شود یک چیز و آن یک چیز میشود دنیایت..

دلیل نفس کشیدنت..

اگر برای رویای کودکیم تلاش نکنم ، هم به خدا ظلم کرده ام،هم به بنده اش و هم به خودم...

شب یلداستو من هم مثل همه دلم پر میکشد برای دورهم بودن هایمان...

برای آغوش مادربزرگ...

برای چای عطری...

برای انار دانه کردن...

برای هندوانه قاچ کردن...

برای پشمک خوردن..آن هم نه از نوع لقمه ایش.از آنهایی که انگار نمیشود بی کثیف کاری خوردشان...

اما می گذرم...از این خوشی ها میگذرم...با رضایت کامل هم میگذرم...

آخ و اوخ نمیکنم..غر نمیزنم...

بلند می شوم..

شروع میکنم..

.

.

.

میرسم..


#یلداتان مبارک..

۰ ۰

وقتی یکی فرق میکند..

یکی از چیزایی که در دوران کنکور میتونه حال آدمو خوب کنه،وجود یه معلمه که با بقیه فرق داره...

که دیوان حافظ و مثنوی میاره سر کلاس...

که خیلی آدم حسابیه...

خدا حفظشون کنه...


۰ ۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان