سحر نزدیک است...

اندکی صبر...

بریدم بس که با غیر تو بستم..

خدا جان دلم

میشه این توبه ی بی تشریفات و خودمونی من رو قبول کنی؟

میشه بازم بهم نگاه کنی؟

میشه مثل قبل حس کنم یه موقع هایی میای پایینو بغلم میکنی؟

میشه دستتو رو شونم حس کنم؟

خداجان...ببخش...

کمکم کن از دستت ندم...

کمکم کن خوب باشم...

کمکم کن بهت اعتماد کنم...

کمکم کن بسپارم به خودت...


۳ ۰

سرماخوردگی خر است

و دیگر هیچ...

۱ ۰

فرصت اشتباه

من فرصت اشتباه کردنو به خودم میدم.

اما فرصت اشتباه دوباره رو نه..

باید ببینم اشکال کار از کجاس..

آزمون نباید اینطوری میشد...


۰ ۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان