شنبه ۲۱ مرداد ۹۶
امروز مامان،سپیده رو برام پیدا کرد :))
دلم نمیاد بهش بگم عروسک!چون همیشه مثل یک انسان باهاش رفتار کردم!حتی پشتمم بهش نمیکردم!و مراقب بودم راحت باشه!
خلاصه که کلی خاطرات زنده شد :))
سپیده رو دایی بزرگهـم برای تولدم خریده بود.یکی برای من و یکی برای دختردایی.مال زهرا قرمز بود و کلی بهش رژ مالیده بود :| اسمم نذاشته بود براش! واسه همین همیشه به سپیدهی من طمع داشت D: الان اعتراف میکنه که وقتایی که میرفتم مدرسه(شایدم مهدکودک)،میرفته سراغش که ورش داره!
مامان:میم،اونطوری که تو سپیده رو بغل کردی،من تا حالا بغلت نکردم!!
من:مامان،من برای سپیده مادری کردم!
مامان:ینی من برات مادری نکردم؟
من:نههههههههه،ینی میدونی...من این بچه رو بدون پدر،بزرگ کردم D:
البته به قول آقاگل احتمالا بچه دچار بحران هویت شده!چون اسمش سپیدهـس ولی خودش نارنجیه!
و اینکه با این تفاسیر چطور سپیده در قعر کمد به سر میبرد جای بحث داره که دلیلشو نمیدونم.شاید یک دورهای دلمو زده :/
تیتر هم مربوط میشه به آهنگ شمالی سپیده جانم!
+به یه آرامش نسبی رسیدم در مورد انتخاب رشته...خداروشکر...
دلم نمیاد بهش بگم عروسک!چون همیشه مثل یک انسان باهاش رفتار کردم!حتی پشتمم بهش نمیکردم!و مراقب بودم راحت باشه!
خلاصه که کلی خاطرات زنده شد :))
سپیده رو دایی بزرگهـم برای تولدم خریده بود.یکی برای من و یکی برای دختردایی.مال زهرا قرمز بود و کلی بهش رژ مالیده بود :| اسمم نذاشته بود براش! واسه همین همیشه به سپیدهی من طمع داشت D: الان اعتراف میکنه که وقتایی که میرفتم مدرسه(شایدم مهدکودک)،میرفته سراغش که ورش داره!
مامان:میم،اونطوری که تو سپیده رو بغل کردی،من تا حالا بغلت نکردم!!
من:مامان،من برای سپیده مادری کردم!
مامان:ینی من برات مادری نکردم؟
من:نههههههههه،ینی میدونی...من این بچه رو بدون پدر،بزرگ کردم D:
البته به قول آقاگل احتمالا بچه دچار بحران هویت شده!چون اسمش سپیدهـس ولی خودش نارنجیه!
و اینکه با این تفاسیر چطور سپیده در قعر کمد به سر میبرد جای بحث داره که دلیلشو نمیدونم.شاید یک دورهای دلمو زده :/
تیتر هم مربوط میشه به آهنگ شمالی سپیده جانم!
+به یه آرامش نسبی رسیدم در مورد انتخاب رشته...خداروشکر...